يك راهبرد جديد در برنامه ريزي منطقه اي
اين بخش يك راهبرد برنامه ريزي را در باب برنامه ريز ي منطقه اي استراتژيك ارائه مي دهد. راهبرد مذكور بوسيله رشد هوشمند آمريكا ايجاد مي گردد و قادر به پاسخگويي به نيازمندي هاي توسعه هاي اجتماعي كنوني است. رشد هوشمند چتري است كه مقررات، طرحها و شيوه هاي آمريكاييي را كه جهت كنترل رشد اقتصادي شهر و مقابله با پراكندگي در نظر گرفته شده اند، تحت پوشش قرار مي دهد. راهبرد مذكور توسعه و حفاظت نواحي را تركيب مي كند و تمركز آن بر روي بهسازي هاي مطلوب و ارزشمند در محدوده آن نواحي است. اين راهبرد بهترين كنشها و دكترينها (تعاليم و آموزه ها) ي رايج برنامه ريزي فضايي را در يك محتواي منطقه اي ارائه مي دهد. ( اشتاين، 1993؛ گين اسبرو، 2000). در ايالات متحده ، قانون رشد هوشمند معمولأ در مناطقي تصويب مي گردد كه تنگناهاي توسعه اي وسيعي را تجربه مي كنند، مانند فلوريدا، كاليفورنيا و ارِِگان.
برخي معتقدند كه رشد هوشمند، سياست جهت كنترل رشد است كه به سوي برنامه ريزي به سبك اروپايي گرايش دارد ( نيدهم و فالودي، 1999؛ اورز، بن-زدوك و فالودي، 2000) .آنها اعتقاد دارند كه برنامه ريزان آمريكايي مي توانند و بايد از همتايان اروپايي خود بياموزند. درباره اينكه آيا برنامه ريزان اروپايي بايد اين راهبرد را از برنامه ريزان آمريكايي بياموزند يا بالعكس شك و دودلي وجود دارد. (Janssen-Jansen; p.8, 2004).
عملأ با تلفيق چند مشخصه و سه بعد برنامه ريزي، راهبرد رشد هوشمند فعال ظاهرأ متشكل از 9 اصل است:
برنامه ريزي جامع(comprehensive planning)، ثبات و انسجام (consistency)، هماهنگي (coordination) ، مشاركت (cooperation) ، همكاري (collaboration)، سياست بازداري و تحديد رشد(containment)، معكوس سازي (conversion)، همزماني (concurrency) و سياست تشويق (carrot) (ريچاردسن و ديگران؛ 2002؛ APA، 2002؛ جنسن-جنسن، 2004). در حاليكه رشد هوشمند با سه بعد برنامه ريزي منطقه اي (محتوا، زمينه و شرايط، فرايند) ادغام مي گردد، دو اصل برنامه ريزي جامع (comprehensive planning ) و ثبات و انسجام (consistency) ، به عنوان اصول محتوايي مطرح مي گردند؛ هماهنگي(coordination )، مشاركت (cooperation )و همكاري (collaboration )اصول فرايندي-زمينه اي هستند؛ و سياست بازداري و تحديد رشد (containment)، معكوس نمودن (conversion)،